بار دگر بهار رسید. هوا هوای سال نو و نوروز و شادمانی ها و غم های آمیخته اش است .
امسال شاید بیش از پارسال شور سال نو مرا فراگرفته است.
گویی دلم نوید میدهد که بعد از چندین و چند نوروز ناپیروز سرانجام نوبت فرخندگی ست و باید به راه افتاد و کاری کرد و غم را به جد از ریشه برکند .
دوران دوران گرفتگی و گرفتاری ست لیک این فصل ، هنوز علی رغم تمامی پستی های تاریخ ، فصل زایش فصل امید ، فصل من ، فصل بهار است.
گویند سخن راستین را حتی اگر از زبان دون ترین و پست ترین آدم ها باید پذیرفت،
پس زنده باد بهار ِ شوریدن زندگی و روشنی و آزادی بر زمستان غم ها و دست بستگی ها ونا به سامانی ها ، زنده باد فرصتی دیگر ، سالی دیگر برای زندگی
نوروز همگی ایرانیان ، همه ی شما دوستانم پیروز و شادمان و سراسر خوشی 🙂