گاهی برای فراموش کردن
دست به دامن تغییر میشوم،شاید هم اندیشه ی تغییر، فقط لنگی پا و سنگی که بهش میخوره ، یا چرخ و چوبی که در میانش است مانع میشود ، تغییر در من مانند جهنم ایرانیان است ، گاهی من آماده ام و شرایطش نیست و گاهی تمامی شرایط هست و من آماده نیستم
شاید جراتی نیست یا شاید جرات همیشه بوده و آتشی نیست
یا همه هست و زمین کج است
تنها نمیدانم من از کجا میسوزم